محمدرضا فرزادمهر، محمد قربانی، مصطفی صادقی، سیدمجتبی موسوی بزاز،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: تب مالت یکی از بیماری های منتقله از دام در سراسر جهان است. رفتارهای آموزشی پیشگیرانه از تب مالت، میزان بروز بیماری در گروه های با خطر بالا را کاهش می دهد. این مطالعه با هدف ارزیابی اثر بخشی آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی در کاهش مولفه های خطر تب مالت در دامداران شهرستان تربت حیدریه انجام شد.
روشها: این پژوهش یک مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی با گروه کنترل بود، که در سال ۱۳۹۷ بر روی ۲۰۰ نفر از دامداران بخش رخ شهرستان تربت حیدریه انجام شد. روش نمونه گیری از ۷ مرکز خدمات جامع سلامت روستایی به صورت تصادفی طبقه ای بود. داده ها به وسیله پرسشنامه روا و پایا که مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی بود به صورت خودگزارش دهی جمع آوری شدند. جلسات آموزشی برای گروه آزمون طراحی و اجرا شد و بعد ۲ ماه داده ها از هر دو گروه جمع آوری و بوسیله آزمون های آماری کای اسکوئر، من ویتنی و ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: آزمون کای دو بین گروههای مطالعه از نظر سن، جنس، تحصیلات و وضعیت تأهل اختلاف معنیدار آماری نشان نداد (۰/۰۵P>). بر اساس نتایج مطالعه بعد از مداخله ی آموزشی، میانگین نمرات آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده، موانع درک شده، خودکارآمدی و رفتار) در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنی داری داشت (۰/۰۰۱>P).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مداخله ی آموزشی اجرا شده به وسیله مدل اعتقاد بهداشتی، تاثیر مطلوبی در کاهش مولفه های خطر و همچنین بهبود رفتارهای پیشگیری کننده از بیماری تب مالت در دامداران دارد.
طاهره انصاری فر، حسین کریمی مونقی، حسین رنجبر، محمدرضا فرزادمهر، مصطفی صادقی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان در زنان سراسر جهان است. تشخیص زودرس این سرطان نقش به سزایی در درمان آن دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی در اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده سرطان پستان در بهورزان زن شهرستان تربت حیدریه انجام شد.
روش ها: این پژوهش یک مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی با گروه کنترل بود، که در سال ۱۳۹۸ بر روی ۷۰ نفر از بهورزان زن شاغل در خانه های بهداشت انجام شد. داده ها به وسیله پرسشنامه ای روا و پایا، قبل و پس از مداخله، از هردو گروه مداخله وکنترل جمع آوری و بوسیله مداخله های آماری کای اسکوئر، من ویتنی و ویلکاکسون در نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: میانگین سن افراد در گروه مداخله و کنترل به ترتیب ۸/۴۳±۴۲/۷۷و ۲۱/۸ ±۴۰/۰۹سال بود. بعد از مداخله آموزشی، میانگین نمرات سازههای مدل اعتقاد بهداشتی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (۰/۰۰۱>P). در حالی که این میانگین برای خودکار آمدی درک شده ماموگرافی معنی دار نبود.
نتیجه گیری: آموزش مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی موجب ارتقاء ادارکات مشارکت کنندگان گردید. لذا استفاده از این مدل آموزشی در سایر برنامههای آموزشی و پیشگیری پیشنهاد میگردد.