۱۶ نتیجه برای استرس
ملیحه پاشیب، ایمان سید محرمی، سمیه محمدی، مریم تاتاری،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت استرس یکی از روشهای اثرگذار بر سلامت و رضایت شغلی کارکنان حوزهی سلامت است. تاثیر مدیریت استرس به شیوهی گروه درمانی روشی است که کمتر در امر سلامت و رضایت کارکنان به آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر گروه درمانی مدیریت استرس بر رضایت شغلی و سلامت عمومی پرستاران صورت گرفته است.
روشها: این مطالعهی نیمه تجربی بر روی ۲۰ نفر از پرستاران بیمارستان نهم دی شهرستان تربتحیدریه انجام شده است. در شروع مطالعه پرسشنامههای استاندارد رضایت شغلی لینز و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر توسط گروه مداخله و گروه کنترل تکمیل شد. گروه مداخله در ۸ جلسه گروه درمانی مدیریت استرس شرکت داده شد و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. پس از پایان آخرین جلسه گروه درمانی، هر دو گروه مجددا پرسشنامهها را تکمیل کردند. تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تیمستقل و زوجی انجام شد.
نتایج: میانگین و انحراف معیار سنی شرکتکنندگان ۷,۵۰±۳۸ سال بود. دو گروه قبل از مطالعه تفاوت معناداری از نظر متغیرهای زمینهای نداشتند. در ابتدای پژوهش نمرهی رضایت شغلی و سلامت عمومی در گروه مداخله و کنترل تفاوتی با هم نداشتند (۰.۰۵p>). تفاوت معنادار آماری در رضایت شغلی و سلامت عمومی گروه کنترل، قبل و بعد از انجام پژوهش دیده نشد، اما در گروه مداخله تفاوت معناداری بین دو متغیر ذکر شده وجود داشت (۰,۰۵p<). گروه درمانی مدیریت استرس موجب افزایش رضایت شغلی و سلامت عمومی در پرستاران شد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه پیشنهاد میشود با به کارگیری روشهای مدیریت استرس در میان پرستاران، زمینهی افزایش رضایت شغلی و سلامت عمومی آنان فراهم گردد.
قاسم عبدل پور، زینب خانجانی، مجید محمودعلیلو، علی فخاری،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال استرس پس از سانحه با کاهش کیفیت زندگی، افزایش خطر خودکشی و اختلالات روانپزشکی همراه است. پژوهشهای اندکی در زمینه اثربخشی مدل فراشناختی در درمان این مبتلایان انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراشناختی بر باورهای فراشناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه انجام شد.
روشها: این پژوهش در غالب یک مطالعه آزمایشی تکموردی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه اجرا شد. جامعه آماری را کلیه مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه در شهر تبریز در سال ۹۳ تشکیل میدادند. نمونه پژوهش سه نفر از مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه، مراجعهکننده به روانپزشک بودند که بر اساس نمونهگیری مبتنی بر هدف و در دسترس انتخاب شدند. بیماران در مراحل پیش از درمان، حین درمان و دوره شش هفتگی پیگیری با استفاده از مقیاسهای استاندارد ارزیابی شدند. برای تحلیل دادهها از درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد.
نتایج: درمان فراشناختی هم از لحاظ آماری و هم بالینی به طور معنیداری موجب کاهش باورهای فراشناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه در مرحله پس از درمان و دوره پیگیری گردید. درصد بهبودی برای مشارکت کننده اول، دوم و سوم به ترتیب ۵۴,۷۴،۵۱.۰۹، ۵۰.۶۵ بهدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج حاکی از اثربخشی بالینی درمان فراشناخت در فرهنگی متفاوت از فرهنگ سازنده این پروتکل درمانی بود. به طوری که این روش درمانی، احتمالا در کاهش باورهای فراشناختی اختلال استرس پس از سانحه از کارائی لازم برخوردار است.
مینو صفایی، زهرا عابدیان، رضا مظلوم،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: استرس شغلی یکی از عوامل مهم و موثر در انجام وظایف شغلی کارکنان حوزه سلامت بوده و نقش مهمی در غیبت از کار و بازنشستگی پیش از موعد آنان ایفا مینماید. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط استرس شغلی با توانایی انجام کار ماماهای شاغل در مراکز بهداشتی شهر مشهد انجام شد.
روشها: در این مطالعه توصیفی- همبستگی تعداد ۶۰ مامای شاغل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه استرس شغلی کودرون و شاخص توانایی انجام کار صورت گرفت. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۹ و با کمک آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی انجام شد.
نتایج: میانگین سنی و سابقه کار واحدهای پژوهش به ترتیب ۵,۱±۴۱,۲ و ۵,۹±۱۵.۲ سال بود. میانگین نمره کل استرس شغلی و توانایی انجام کار ماماهای شاغل در مراکز بهداشتی به ترتیب ۱۲.۷±۴۴.۱ و ۱.۵±۳۶.۶ بود. بین استرس شغلی و توانایی انجام کار ماماهای شاغل رابطه معکوس و ضعیفی (۰.۰۴p=، ۰,۲۵-r=) وجود داشت.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد استرس شغلی به طور معنیداری توانایی انجام کار ماماهای شاغل را کاهش میدهد. توصیه میشود در تحقیقات آتی این رابطه در جوامع پژوهشی بزرگتر و نیز در بین سایر کارکنان حوزه سلامت مورد بررسی بیشتر و دقیقتری قرار گیرد.
ملیحه پاشیب، صدیقه عباسپور، حمیدرضا تدین، علی خلفی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت زندگی حرفهای مفهوم مهمی است که با ویژگیهای شخصیتی و محیط شغلی افراد مرتبط است و از اهمیت بسزایی برای نظام سلامت و ارایهدهندگان مراقبتهای بهداشتی و درمانی برخوردار است. اطلاعات اندکی در زمینه کیفیت زندگی حرفهای کارکنان حوزه سلامت در کشور موجود است. این مطالعه با هدف بررسی کیفیت زندگی حرفهای پرستاران بیمارستانهای شهرستان تربتحیدریه در سال ۱۳۹۵ انجام شد.
روشها: این مطالعه به صورت توصیفی تحلیلی انجام شد. تعداد ۲۰۰ نفر از بین پرستاران شاغل در دو بیمارستان نهم دی و رازی شهرستان تربتحیدریه بر اساس نمونهگیری طبقهای انتخاب و به مطالعه وارد شدند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه کیفیت زندگی حرفهای بود. تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ و آمار توصیفی و تحلیلی انجام شد.
نتایج: میانگین نمرات سه زیر مقیاس کیفیت زندگی حرفهای (رضایت ناشی از شفقت شغلی، خستگی ناشی از شفقت شغلی و استرس ثانویه) به ترتیب ۴,۷۱±۲۶.۴۱، ۷.۷۹±۳۶.۱۷ و ۷.۵۷± ۳۱.۷۳ بود. همچنین بین میانگین نمرات رضایت و خستگی ناشی از شفقت شغلی با برخی متغیرها نظیر جنس، سمت شغلی و بیمارستان محل اشتغال پرستاران تفاوت آماری معنیداری مشاهده گردید (۰.۰۵p<).
نتیجهگیری: کیفیت زندگی حرفهای پرستاران در سطح مطلوبی نبوده و بهنظر میرسد این مفهوم تحت تاثیر عوامل متعددی قرار داشته باشد که نیازمند بررسی دقیقتر و عمیقتری میباشد.
سعید واقعی، اعظم سالارحاجی، امیر رضایی اردانی، سید رضا مظلوم، فرزانه علیزاده،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات خلقی از جمله شایعترین بیماریهای روانپزشکی است که اغلب بهعلت عدم بهکارگیری راهبردهای مقابلهای نامؤثر بروز می نماید. از این رو بررسی عوامل مرتبط با آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط خود متمایزسازی با راهبردهای مقابله با استرس و خودکشی در بیماران مبتلا به اختلال خلقی انجام شد.
روش ها: در این مطالعه توصیفی- همبستگی تعداد ۱۴۶ بیمار مبتلا به اختلال خلقی بستری در بیمارستان روانپزشکی ابنسینا به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها توسط پرسشنامه خودکشی، خود متمایزسازی و راهبردهای مقابله با استرس انجام گردید. تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۱/۵ و آزمون های آماری ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی چندگانه انجام شد.
نتایج: ابعاد خود متمایزسازی با راهبرد مقابله مساله مدار همبستگی معنادار و مثبت (۰/۰۰۱=p)، اما با راهبردهای مقابله هیجان مدار و خودکشی همبستگی معنادار و معکوسی نشان داد (۰/۰۰۱=p). همچنین بین ابعاد خود متمایزسازی با خودکشی رابطه معنادار و معکوسی مشاهده شد (۰/۰۰۱=p).
نتیجه گیری: با توجه به وجود رابطه بین خود متمایزسازی و راهبرهای مقابله ای و خودکشی، توصیه می شود تا روانپرستاران و پرستاران از آموزش های خود متمایزسازی جهت بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی استفاده نمایند.
دکتر فاطمه رضایی، فیروزه غضنفری، مهدی رضائیان،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: با تولد کودک کم توان ذهنی در خانواده استرس و مشکلاتی خصوصا برای مادر ایجاد میشود. در نتیجه آموزش والدین بهخصوص مادر اهمیت بسزایی دارد. والدگری مثبت از روشهای آموزش والدین است که استفاده از آن برای مادرانی که کودک مبتلا به اختلالات رفتاری و عاطفی دارند توصیه میگردد. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی والدگری مثبت بر استرس والدگری و خودکارآمدی والدگری مادران و مشکلات رفتاری دانش آموزان کمتوان ذهنی انجام گرفت.
روشها: در این پژوهش نیمه تجربی، ۳۰ نفر از مادران دانشآموزان پسر کمتوانذهنی خرمآباد بهصورت نمونه گیری تصادفی مرحلهای انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. گروه آزمایش در طی ۸ جلسهی دو ساعته تحت آموزش برنامه والدگری مثبت ساندرز (۱۹۹۳) قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری دادهها شامل پرسشنامه های تنیدگی والدینی، خـود اثـرمندی والدینی و رفتار کودک بود. دادهها با آزمون کوواریانس چند متغیره و کوواریانس تک متغیره تحلیل شد.
نتایج: نتایج نشان داد که آموزش والدگری مثبت بر مشکلات رفتاری (شدت مشکل و فراوانی مشکل) دانشآموزان، استرس والدگری و خودکارآمدی والدگری مادران دانش آموزان کمتوان ذهنی تأثیر دارد (۰/۰۰۱>P، ۳۸/۷۱۲=F، ۱۱۹/۰= ضریب لامبدای ویلکز، ۰/۸۸۱= اندازه اثر).
نتیجه گیری: آموزش گروهی مادران دانشآموزان کمتوانذهنی آموزشپذیر به روش والدگری مثبت بر استرس والدگری و خودکارآمدی والدگری مادران و همچنین بر مشکلات رفتاری (از نظر شدت و فراوانی مشکل) دانش آموزان کم توان ذهنی آموزشپذیر تأثیرگذار است و طراحی و اجرای جلسات آموزش برای والدین پیشنهاد می شود.
ایمان سید محرمی، ملیحه پاشیب، مریم تاتاری، سمیه محمدی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت استرس شغلی و بهبود خودکارآمدی کارکنان مراقبتهای بهداشتی در بهبود خدمات سلامتی از اهمیت ویژهای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر گروه درمانی مدیریت استرس بر استرس شغلی و خودکارآمدی پرستاران انجام گردید.
روشها: این مطالعه به روش نیمهتجربی انجام شد. جامعه مورد مطالعه را پرستاران بیمارستان نهم دی شهرستان تربتحیدریه تشکیل میدادند. واحدهای مورد مطالعه شامل ۲۰ نفر از پرستاران شاغل در این بیمارستان بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی به گروه مداخله و کنترل تخصیص داده شدند. گروه مداخله در ۸ جلسه گروه درمانی مدیریت استرس شرکت داده شد و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تیمستقل و زوجی با نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ انجام شد.
نتایج: میانگین و انحراف معیار نمره استرس شغلی پس از مداخله در گروه کنترل و آزمایش به ترتیب ۱۰/۲۵±۱۲۱/۱، ۵/۰۳±۱۰۰/۶ و همچنین میانگین و انحراف معیار نمره خودکارآمدی به ترتیب ۳/۹۰±۶۴/۵۰، ۴/۰۶±۷۲/۶ بود. پس از مداخله بین میانگین نمرات استرس شغلی و خودکارآمدیِ گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنادار آماری مشاهده شد (۰/۰۰۱=P).
نتیجهگیری: اجرای گروه درمانی مدیریت استرس در بین پرستاران با کاهش استرس شغلی و افزایش خودکارآمدی همراه بود. لذا بهکارگیری این شیوه بهعنوان یک اقدام مفید و موثر در بحث توانمندسازی نیروی انسانی حوزه سلامت پیشنهاد میگردد.
رضا محبتی، سعید رضا قنبری زاده، فریماه بهشتی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: سیاه دانه دارای اثرات قابل توجهی در سیستم های زیستی میباشد و زردچوبه با خواص آنتی اکسیدانی و ضدالتهابی موجب کاهش تنش اکسیداسیون ناشی از دیابت بر شبکیه چشم موش صحرایی دیابتی می شود. این مطالعه با هدف مقایسه اثرات عصاره هیدروالکلی زردچوبه و سیاهدانه بصورت جداگانه و توام با ویتامین ث بر پارامترهای آسیب اکسیداتیو کلیوی موش صحرایی انجام شد.
روش ها: ۴۰ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بطور تصادفی به پنج گروه ۸ تایی بدین شرح تقسیم شدند: شاهد آب آشامیدنی و گروههای مداخله شاهد مثبت، ویتامین ث ۱۰۰ میلی گرم برکیلوگرم، سیاهدانه ۲۰۰ میلی گرم برکیلوگرم، زردچوبه ۱۰۰۰ میلی گرم برکیلوگرم و عصاره توام زردچوبه و سیاهدانه به ترتیب ۱۰۰۰ و ۲۰۰ میلی گرم برکیلوگرم حل شده در آب آشامیدنی در طول ۳۵ روز مطالعه دریافت کردند. در پایان بافت کلیه از نظر مارکرهای اکسیداسیون- احیا مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: عصاره سیاهدانه (۰۰۱/۰>P)، زردچوبه و ویتامین ث (۰۱/۰>P) باعث کاهش میزان کراتینین و اوره سرم نسبت به گروه شاهد گردیدند. میزان تیول در گروههای ویتامین ث (۰۰۱/۰>P)، سیاهدانه، زردچوبه (۰۵/۰>P) و عصاره توام سیاهدانه و زردچوبه (۰۱/۰>P)و فعالیت SOD بافت کلیه در گروههای ویتامین ث و عصاره توام سیاهدانه و زردچوبه (۰۱/۰>P)به طور معنیداری از گروه شاهد بالاتر بود. میانگین غلظت MDA بافت کلیه در گروههای عصاره توام سیاهدانه و زردچوبه، عصاره سیاهدانه (۰۰۱/۰>P)و ویتامین ث (۰۵/۰>P) با میانگین غلظت MDA بافت کلیه در گروه شاهد کاهش نشان داد.
نتیجه گیری: استفاده از عصاره زردچوبه و سیاهدانه موجب بهبود قابل توجه استرس اکسیداتیوکلیوی شده که با اثرات ویتامین ث قابل مقایسه می باشد. اثرات بیشتر عصاره توام سیاهدانه و زردچوبه میتواند پیشنهادکننده هم افزایی عصاره توام سیاهدانه و زردچوبه در مقایسه با اثرات مجزای عصاره های سیاهدانه و زردچوبه باشد.
آناهیتا خدابخشی کولایی، محمدرضا فلسفی نژاد، فاطمه مقدم، مرجان مجرب،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: آتش نشانان به دلیل فعالیت در محیط های پرخطر در معرض استرس های گوناگون قرار دارند که این استرس ها می تواند باعث بروز فرسودگی شغلی و اثرات منفی بر کیفیت زندگی آتش نشانان شود. لذا هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی مدیریت استرس بر کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی آتش نشانان تهران بود.
روش ها: پژوهش حاضر نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری تمامی آتش نشان های مرد در سازمان آتش نشانی شهر تهران در سال ۱۳۹۵ بودند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده تعداد ۳۰ نفر از آنها انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت مداخله آموزش مدیریت استرس قرار گرفت. در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از دو مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و فرسودگی شغلی ماسلاچ و جکسون استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس و با نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ تحلیل شدند.
نتایج:نتایج نشان داد که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معنی دار وجود نداشت، اما آموزش مدیریت استرس در گروه آزمایش، نمرات مؤلفه های کیفیت زندگی به طور معنی داری (۰/۰۵>P) افزایش و نمرات فرسودگی شغلی به طور معنی داری (۰/۰۵>P) کاهش داد.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که برنامه آموزشی مدیریت استرس می تواند موجب افزایش کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی شغلی آتش نشانان شود. لذا به مدیران مراکز آتش نشانی توصیه می شود که از این برنامه برای ارتقای سلامت روان آتش نشانان استفاده کنند.
رضا دهقانی، لیلا روحی، نوشا ضیا جهرمی، سحر دهقانی، خلیل خاشعی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: سلول های بنیادی مزانشیمی (MSCs) با توجه به خصوصیات تمایزی و خود نوسازی، کاندید مناسبی برای طب ترمیمی محسوب میشوند، اما یکی از مشکلاتی پیشرو ایجاد استرس اکسیداتیو در بافت هدف و آپوپتوز سلول های بنیادی منتقل شده قبل از ترمیم بافت مورد نظر می باشد. پیش تیمار سلول های بنیادی با آنتیاکسیدان ها ممکن است آنها را نسبت به شرایط استرس اکسیداتیو مقاوم سازد. در مطالعه حاضر اثر آنتیاکسیدانی جینجرول بر سایتوتوکسیسیتی و القاء آپوپتوز ناشی از استرس اکسیداتیو در سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسان و مغز استخوان موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.
روش ها: در این مطالعه پژوهشی، سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسان و مغز استخوان موش جهت پیش تیمار به مدت ۴ و ۶ ساعت با غلظتهای مختلف جینجرول (۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۴۰۰ میلیگرم/ میلیلیتر) انکوبه شدند و سپس با غلظت ۲۰۰ میکرومولار H۲O۲ به مدت ۲ ساعت تیمار گردیدند. سایتوتوکسیسیتی با روش MTS و وضعیت القاء آپوپتوز با استفاده از کیت انکسین- پروپیدیوم یدید بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن ۱۸، نرم افزار FlowJoو آزمون ANOVA و تست دانکن انجام شد.
نتایج: تیمار با جینجرول باعث افزایش وابسته به دوز و زمان توان زیستی سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسان در سایر غلظت ها میشود. همچنین در سایر غلظتها میزان آپوپتوز را در سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان موش صحرایی به صورت وابسته به دوز و زمان، کاهش داد.
نتیجه گیری: جینجرول با کاهش استرس اکسیداتیو در سلول های بنیادی مزانشیمی کارایی آنها در ترمیمهای بافتی را افزایش می دهد.
مهدی جعفری، حسن متین همایی، صالح رحمتی احمدآباد،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیتهای هوازی و مکملهای گیاهی بهعنوان ابزاری جهت کنترل و کاهش بســـیاری از بیماریهای ناشی از استرس اکسیداتیو از جمله بیماریهای ریوی مطرح هستند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر ۸ هفته تمرین هوازی و مکمل بذر گشنیز بر برخی شاخصهای ا سترس اکسیداتیو و مقادیر ATP بافت ریه رت های نر مسموم شده با پراکسید هیدروژن بود.
روش ها: تعداد ۴۲ موش صـــحرایی نر بالغ نژاد ویســـتار بهطور تصـــادفی به ۷ گروه کنترل، مســـمومیت، مسمومیت+ ۱۰ kg/mg عصاره گشنیز (مکمل۱ ) مسمومیت+ ۱۰kg/m عصاره گشنیز (مکمل ۲) مسمومیت+ تمرین، مسمومیت+ تمرین+ مکمل ۱ ،مسمومیت+ تمرین+ مکمل ۲ تقسیم شدند. مداخلات شامل ۸ هفته (۵ جلسه تمرین در هفته) دویدن روی نوار گردان به مدت ۶۰ دقیقه و تزریق عصــاره بذر گشــنیز با دوزهای ۵kg/mg و ۱۰ طی دو هفته بود. غلظت بافتی شاخصهای ATP ،MDA و PAB با ا ستفاده از کیتهای ویژه ارزیابی و دادهها با آزمون تحلیل واریانس دو راهه در سطح معناداری ۰/۰۵ تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: هشــت هفته تمرین هوازی غلظت ATP را بصــورت معناداری افزایش و غلظت PAB ریوی را بصــورت معناداری کاهش داد.(p<۰/۰۵) .در حالیکه اثر معناداری بر شاخص MDA نداشت (۰/۰۵>P). از طرفی تنها دریافت ۱۰kg/mg عصاره گشنیز باعث افزایش معنادار غلظت ATP و کاهش معنادار PAB در بافت ریه شد.تعامل تمرین هوازی با دوزهای عصــاره بذر گشــنیز نیز موجب افزایش معنادار غلظت ATP و کاهش معنادارغلظت MDA و PAB گردید.(p<۰/۰۵).
نتیجهگیری: علی رغم تأثیر مداخلات در تعدیل اثر مسـمومیت برخی شـاخصها، بیشـترین اثر هنگام تعامل تمرین هوازی و دوزهای بالای عصاره گشنیز مشاهده گردید.
مجید پورفرج، زهره میلادی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال ا ضطراب فراگیر یکی از اختلالات شایع روانپز شکی میبا شد که وجه م شخ صه آن نگرانی مزمن و غیرقابل کنترل ا ست. این پژوهش با هدف تعیین اثربخ شی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر شدت نشانهها و نگرانی در بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام شد.
روشها: این پژوهش به روش نیمه تجربی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به کلینیکهای روانشـناختی شـهر به شـهر در سـال ۱۳۹۹ بود. تعداد ۴۰ نفر از مبتلایان به صـورت در دسترس در ۲ گروه کنترل و تجربی به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش ۸ جلسه درمان مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد نگرانی و اضطراب فراگیر جمع آوری گردید. از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ برای تحلیل استفاده گردید.
نتایج: یافته ها نشـان داد که درمان مبتنی بر ذهنآگاهی برشـدت نشـانهها و نگرانی بیماران دارای اختلال اضـطراب فراگیر تأثیر دارد ضریب اتا برای شدت نشانه ها و نگرانی به ترتیب برابر ۶۳/۰ و ۳۱/۰ بدست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گیری کرد درمان کاهش ا سترس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش شدت نشانه ها و کاهش نگرانی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مؤثر است و این درمان میتواند یکی از گزینه های درمانی مؤثر در کاهش نگرانی و شدت علائم اختلال اضطراب فراگیر باشد.
محمد نمازی نیا، خیزران میری، طاهره سربوزی حسین آبادی، علی عابدی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبین بیماران مبتلا به کووید- ۱۹ از جمله افراد در معرض خطر در ارتباط با بروز اختلالات روانشناختی می باشند. این پژوهش با هدف تعیین افسردگی، اضطراب و استرس مراقبین بیماران مبتلا به کووید- ۱۹ مراجعه کننده به بیمارستان نهم دی شهرستان تربت حیدریه انجام شد.
روش ها: این مطالعه توصیفی-مقطعی، با نمونه گیری در دسترس، در بازه زمانی آبان ماه تا دیماه ۱۳۹۹ با شرکت ۲۵۵ مراقب بیماران مبتلا به کووید-۱۹ شهر تربت حیدریه انجام شد. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه استانداردشده ۲۱ DASS بود. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ و آزمون تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD تحلیل شدند.
نتایج: در مطالعه حاضر شدت اکثر اختلالات ذکر شده در مراقبین بیماران مبتلا به کووید- ۱۹ ،در سطح متوسط بود. میزان افسردگی، اضطراب و استرس مشارکت کنندگان به ترتیب ۴۷ % ، ۴۵ % و ۴۱/۵%بود. آزمون ANOVA اختلاف آماری معناداری بین میزان افسردگی مراقبین و وضعیت تاهل مشارکت کنندگان نشان داد (p=۰/۰۴۳ ) برطبق آزمون تعقیبی LSD ، میزان افسردگی در گروه همسر فوت شده نسبت به سایر گروه ها بیشتر بود. بعلاوه استرس مراقبین برحسب سن مشارکت کنندگان متفاوت (p=۰/۰۳۹ ) و میزان آن در گروه سنی ۳۱ تا ۵۰ سال نسبت به سایر گروه ها بیشتر بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر میتوان گفت که افسردگی، اضطراب و استرس در مراقبین بیماران مبتلا به کووید-۱۹ در سطح متوسط و برحسب مشخصات دموگرافیک آنان متفاوت بود.
موسی شعبانی قهرمانلو، غلامحسن واعظی، ویدا حجتی، شهرام شرفی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف الکل در دوران بارداری باعث آسیب به مادر و جنین در حال تکامل بخصوص سیستم عصبی مرکزی میشود. ایجاد استرس اکسیداتیو، فعال شدن مسیرهای مرگ سلولی و مداخله در بیان فاکتورهای نوروتروفیک جزو اختلالات حاصل از الکل میباشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین استرس اکسیداتیو و و میزان بیان ژن BDNF هیپوکامپ موشهای صحرایی باردار تیمار شده با اتانول و تاثیر آن بر تعداد و وزن فرزندان انجام شد.
روش ها: موش های صحرایی باردار به پنج گروه شش تایی تقسیم شدند: گروه کنترل (فقط آب مقطر) و چهار گروه تیمار که اتانول (۲۰ درصد، ۴/۵ گرم/کیلوگرم) را به صورت گاواژ دهانی به ترتیب در ۵ روز اول، دهه اول بارداری، دهه دوم بارداری و کل دوران بارداری، دریافت نمودند. مادران در دوران بارداری و فرزندان پس از تولد وزن شدند. مادران سه هفته پس از زایمان طبق اصول اخلاقی قربانی شدند و بافت هیپوکامپ مغز آنها استخراج شد. فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (GPx)، سوپراکسید دسموتاز (SOD) و مالون دی آلدئید (MDA) در هیپوکامپ نمونه ها از طریق اسپکتروفتومتری ارزیابی شد. میزان بیان ژن BDNF با روش RT-PCR اندازهگیری شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS، Excel و آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و توکی استفاده شد.
نتایج: تجویز اتانول به موش های باردار تاثیری بر وزن مادران نداشت، اما موجب کاهش تعداد و وزن فرزندان، افزایش میزان MDA، افزایش فعالیت SOD، کاهش فعالیت GPx و بیان BDNF در مقایسه با گروه کنترل شد.
نتیجه گیری: اتانول بیشترین اثرات نامطلوب خود را در گروههای تحت تیمار در دهه ی دوم بارداری و کل دوره ی بارداری موش های صحرایی مادر داشته است.
علیرضا فلاح، شعبان حیدری، سیده علیا عمادیان،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش نرخ رفتارهای خودجرحی در نوجوانان آن را به یک مشکل اساسی در جوامع تبدیل کرده است. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی مداخلات با دو روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) و درمان متمرکز بر شفقت (CFT) بر تحمل پریشانی، رفتارهای پرخطر، و احساس تنهایی در دانشآموزان دارای رفتارهای خودجرحی می باشد.
روش ها: طی این مطالعه تجربی، ۴۵ دانش آموز دختر دارای رفتارهای خودجرحی وارد مطالعه شدند. افراد به صورت تصادفی ساده در سه گروه مداخله ۱ (کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی)، مداخله ۲ (درمان متمرکز بر شفقت)، و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله ۱ و ۲، به ترتیب درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان متمرکز بر شفقت در ۸ جلسه اجرا شد و در گروه کنترل هیچگونه مداخلهای انجام شد. بعد از اتمام جلسات، هر سه گروه پرسشنامههای تحمل پریشانی، رفتارهای پرخطر، و احساس تنهایی را تکمیل کردند و یک ماه بعد، مجددا پیگیری شدند.
نتایج: هر دو شیوه مداخله بر بهبود متغیر های تحمل پریشانی و رفتارهای پرخطر تاثیرگذار بود و اثر آن در طول زمان نیز ثابت باقی مانده است (۰/۰۱>P). علاوه بر این، هر دو مداخله بر کاهش احساس تنهایی تنها در مرحله پس آزمون تاثیرگذار بوده و اثر آن در طول زمان حفظ نشده است (۰/۰۵>P). بین میانگین نمرات دو گروه مداخلهای در هر سه متغیر در هر دو مرحله اختلاف معناداری مشاهده نشد (۰/۰۵<P).
نتیجه گیری: برگزاری جلسات کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان متمرکز بر شفقت در بهبود تحمل پریشانی، رفتارهای پرخطر، و احساس تنهایی در دانش آموزان دارای رفتارهای خودجرحی میتواند موثر باشد.
سینا ثابتی بیلندی، علی دلشاد نوقابی، اعظم رضی زاده شهری، فاطمه آریان پور، فاطمه جهانی مغانی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از موارد پر استرس و اضطرابانگیز برای بیمار و خانواده وی، بستری شدن در بیمارستان با تشخیص احتمالی یا قطعی کووید -۱۹ بود. این پژوهش باهدف تعیین تأثیر تلهنرسینگ بر میزان افسردگی، اضطراب و استرس خانواده بیماران بستری به علت کووید- ۱۹ در بیمارستان علامه بهلول گنابادی در سال ۱۳۹۹ انجام شد.
روشها: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی با طرح قبل و بعد است. جامعه پژوهش بیماران بستری در بیمارستان با تشخیص قطعی کووید-۱۹ و خانواده آنها بودند روش نمونهگیری بهصورت هدفمند و در دسترس بود. نمونه پژوهش شامل۴۲ نفر از اعضای خانواده بیماران بودند که بهطور تصادفی به دو گروه مداخله (۲۲ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) تخصیص یافتند. پرسشنامه استرس- اضطراب- افسردگی (DASS-۲۱ ) قبل و در پایان سه روز بعد از مداخله تکمیل گردید. مداخله شامل سه جلسه آموزش توسط پرستار بهصورت تلفنی با عضو خانواده در مورد وضعیت بیمار و اطمینان دادن به انجام مداخلات لازم برای بیمارشان بود. در گروه کنترل، مداخلات روتین بخش و بیمارستان انجام شد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۰ و روشهای آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون های کای اسکوئر، تی مستقل و تی زوجی انجام شد. مقدارP کمتر از۰/۰۵ معنی دار در نظر گرفته شد.
نتایج: میانگین سنی واحدهای پژوهش ۱۱/۴۴±۳۹/۲۱ سال بود. اکثریت آنها متأهل (۹۲/۸۵ درصد) و دارای تحصیلات دانشگاهی (۴۳/۱۸ درصد) بودند. در گروه مداخله، سه روز پس از اجرای برنامه تلهنرسینگ، نمره اضطراب، استرس و افسردگی در خانواده بیماران مبتلا به کووید -۱۹ به طور معنی داری نسبت به قبل از مداخله کاهش یافت(۰/۰۱۳P=)، اما در گروه کنترل تفاوت معنی داری از نظر نمره اضطراب، استرس و افسردگی، قبل و بعد از مداخله مشاهده نشد (۰/۰۵ P>).
نتیجه گیری: با توجه به شرایط قرنطینه و عدم امکان ملاقات حضوری در بیماران مبتلابه کووید-۱۹ و همچنین تأثیرات مثبت تلهنرسینگ بر استرس-اضطراب-افسردگی اعضای خانواده بیماران، پرستاران میتوانند از این روش در زمینه مراقبت از بیماران و ارائه آموزشهای لازم به خانوادهه ای آنان و کاستن از استرس و اضطراب دیگر اعضای خانواده از طریق تلهنرسینگ استفاده نمایند.